زمان جاری : جمعه 15 تیر 1403 - 9:53 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 252
نویسنده پیام
persia
آنلاین

ارسال‌ها : 371
عضویت: 7 /2 /1392
محل زندگی: BS
سن: 19
شناسه یاهو: https://rozup.ir/up/persian-day/mood/ravangardan.gi
تشکرها : 112
تشکر شده : 85
پیرمرد عاشق!

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!...

پیرمردی

صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.

عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد.

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران

از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا

می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!

پرستاری به

او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او

آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:

اما من که می‌دانم او چه کسی است..!



امضا کاربر
یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 - 21:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

پاسخ ها

ghazalsepehr
آفلاین



ارسال‌ها : 3
عضویت: 2 /6 /1393
محل زندگی: esfahan
سن: 19
تشکر شده : 2
پاسخ : 3 RE پیرمرد عاشق!

ایول عاشقتم بابابزرگ



امضا کاربر
[align=right]
[/align]
یکشنبه 02 شهریور 1393 - 19:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ghazalsepehr به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: persia /

برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :