زمان جاری : جمعه 15 تیر 1403 - 10:30 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 99
نویسنده پیام
niyoosha
آنلاین

ارسال‌ها : 5
عضویت: 22 /7 /1394
داستان آمادگی برای رفتن

صاحب دلی برای اقامۀ نماز

به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و آن ها

را پند گوید. او نیز پذیرفت.

نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب

دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.

بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت:”مردم! هرکس از

شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”

کسی برنخاست.

گفت:”حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است،

برخیزد.”

باز کسی برنخاست!

سری به نشانۀ تاسف تکان داد و گفت:”شگفتا از شما که به

ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!”



چهارشنبه 22 مهر 1394 - 18:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

پاسخ ها


برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !
پرش به انجمن :